یاد نثار علی فریاد گرامی باد
ماریا دارو ماریا دارو

ژورناشت ها پیوند دهنده روابط انسان با اجتماع وگیتی پهناور اند.

ژورنالیزم  یک دبستان بزرگ و پرورش دهنده استعداد های  خلاق بشر در خدمت بشر میباشد.  هرگاه  فردی از ان چشمه سارزلال محبت و  انسانیت جرعه ئی نوشید  مشعل فروزان برای  جامعه، وتحکیم دهنده روابط انسان با انسان، انعکاس  دهنده واقعیت های تلخ وشیرین جامعه ،رويداد های سیاسی،اجتماعی، ادبی وفرهنگی میباشد.

ژورنالیستان صدیق حک کننده حوادث،  از تراوش قلم شان در جراید اند ویا برملا کننده حوداث جهان،  جامعه ازطریق رسانه برای مردم میباشند.

ژورنالیزم شاهینی راستین عدالت اجتماعی است که درهرگونه حوادث با دو بال پرفیض (قلم وسخن ) تعادل را برقرار میسازند.  مطالب را صادقانه  به سمع وچشم مردم میرساند...آنها زندگی جاویدانه دارند.

  روی همین دلیل شما عزیزان را به یاد پروگرام های جوانان رادیو وتلویزیون  افغانستان می اندازم  که پردیوسر ،گوینده ،دایرکتر ان اقای زنده یاد نثار علی فریا د بودند.

نثار علی فریاد فرزند غلام علی فریاد در سال 1325 در شهرکابل متولد گردید وبرای کسب تحصیل بعد از ابتدائیه به لیسه حبیبه رفت. او در دوران لیسه حبیبیه هم دست به کار های ژورنالستی میزد واز استعداد خوب نوشتار وگفتار برخوردار بود روی همان علاقه مندی واستعداد،  شامل پوهنحی ادبیات رشته ژونالیزم گردید.

 زمانیکه دیپلوم اش را اخذ کرد،  آزرو داشت به رادیو ویا در یکی از روزنامه ها وجراید شامل کار گردد مگر ریاست احصاحیه مرکزی او را خلاف آرزوهایش به انجمن تاریخ معرفی وتقرر حاصل نمود.

نثارفریاد  انچه درذهنش داشت انعکاس دهنده حواد ث  جامعه  برای مردمش بود تلاش خود را توقف نداد و راه خودرا پیدا کرد، عضوفعال روزنامه کاروان گردید. مگر قلعه اخر ارزوهایش را هنوز نه پیموده بود.

  در سال 1353 خورشیدی بنابر افزود پروژه انکشافی تلویزیون در تشکیل عادی رادیو افغانستان  زمینه جذب ژورنالستان اماده گردید. یک روز حوالی ده قبل  از  ظهراورا در دفترکارم ملاقات کردم  درآن وقت من مامور استخدام رادیو تلویزیون  بودم.   

در تقرر کارمندان با استفاده  کمبود تشکیل رادیو درتقررش اقدام کردم.

با خون سردی پذیرفت  وبا شوخی پرسید آیا  در اینده از بورس ها ی تلویزیون  مستفید میشوم ؟

 با تشکر وخنده صمیمانه که خصلت ذاتی او بود  دفترم را ترک گفت چندی بعد مراحل تقررش تمام شد ونثار با همان کرکترعالی ،انسانی  وبابرخورد محبت امیز  هر روز صبح  حین امضای حاضری  با شوخی از من راجع به بورس ها می پرسید

اومتصدی برنامه های جوانان رادیو بود ، برنامه جوانان رادیو را زنیت ابتکار بخشید تلاش وپشت کار او درتهیه برنامه هایش  مشهود بود. او از استعداد خارق العاده ژورنالیستی برخوردار بود زمانیکه پروژه تلویزیون اماده نشرات امتحانی گردید  نثار اولین برنامه جوانان را با ظرافت وابتکار  به سویه  خیلی عالی برای هم وطنانش پیشکش نمود.

 بلی جوانان شهر کابل ازآن پروگرام فیض برده اند. او عاشق نواوری و ابتکار بود

یک کارمند خیلی صادق ، پرتلاش وخیلی مصروف ، شب وروز در فکرتتبع وپژوهش بود، مطالب مفید واموزنده مطابق ذوق جوانان تهیه مینمود.

وچنین عقیده داشت "یک پردویوسر باید حیثیت معلم را داشته باشد تا درس جدید افکار برای بیننده - خود پیشکش کند  وبینندگان را به تماشای برنامه فرا خواند."معلم خسته کن برای جامعه  خود نباشد"

بلی قله آرزو هایش هنوز فتح نگردیده بود. 

یکروز دو قطعه فوتواش را تقاضا کردم ...در چشمانش  برق خوشی میدرخشید و فردا با فوتو هایش بدفترم آمد  وصیمانه از من پرسید آیا این فوتو بخاطر بورس است؟

نمیتوانستم برایش واقعیت را بگویم زیرا راز داری  در وظیفه جزیی از احکام  قانون بود.  دیدم خیلی مایوسانه بسویم مینگرید ..برایش گفتم اگر برای بورس باشد یا نبا شد چه تاثیر در زندگی تان وارد میکند !

گفت  :بسیار، زیرا من تشنه آموزش هستم،  میخواهم زیاد بدانم  وزیاد برای دیگران بفهمانم ،  زیرا جامعه ما بسیارنیازمنداست.

حس مردم دوستی  ووطن پرستی در وجود ش خلاصه شده بود. 

در هر حال  در گروپ 15 نفری  کارمندان رادیو برای  پرورش پرودیوس، ودایرکت دربخش های تلویزیون عازم جاپان گردید وباردیگر برای مدت کوتاه عازم المان شد  هر بار که از سفربرمیگشت  با یک دنیای جدید تفکر واندیشه ابتکاری برای مردم در خدمت قرار میگرفت. وعقیده داشت که سرنوشت او با جوانان کشورش گره خورده است"خدمت،  مسوولیت وجدانی او است".

عقیده داشت:   باید با استفاد از فرصت  جوانان خود را باروحیه عالی وطن پرستی، انسان دوستی تربیه کنیم  هرگاه از طریق  نشرات تلویزیون که خوبترین وسیله رایگان است  برای ایشان  خدمت نکنم  در حقیقت  بر جامعه، ووطن خود خیانت کرده ام  زیرا سرنوشت این  خانه مشترک به فرد فرد از جوانان تعلق دارد ! 

نثارفریاد را  یکی از پر تلاش ترین ژورنالیست در ساحه کارم  یافتم  او هیچ وقت  از خود راضی نبود  همیشه در پژوهش بسر میبرد  تا خودرا تکمیل نماید  روی همان تلاش وزحمت  خود را به قله آخر ارزوهایش که نطاقی  سرویس اخبار شب بود رسانید .

فریاد  برنامه جوانان به فریاد نطاقان مبدل گردید.با تلاش وپشت کار، حالا که چندین سال از نبود نثار فریاد میگذرد پژواک صادقانه او همیشه در گوش هم وطنانش طنین انداز است با تاسف  که امروزاو در میان ما نیست .  

با از دست دادن  هر فرد فرهنگی ، که پیام  آور واقعیت ها  وبرملا ساختن  درد های  اجتماعی اند،  کمبود شدید حس میگردد .

امروز وطن ما به  نثار ...ونثار ها ضرورت دارد تا بازحمت وتلاش باز تاب دهننده واقعیت ها ومعلم راستین جامعه باشند.

نثارفریاد  به ابدیت پیوسته است، ظاهراً فریاد او خاموش گردید مگر درواقعیت فریاد او ، با ارمغان هایش ، با ابتکارات  چشم گیرش با صدای  پرمحبتش که درهر برنامه اش جوانان ومردمش را مخاطب قرار میداد  خاموش نشده  وهنوز هم در گوش های مردم  ما  طنین انداز است.

 فریادش  را از فرزندانش چون : نیلوفر فریاد ،مصطفی فریاد،مرتضی فریاد خواهیم شیند زیرا "پژواک پدری چون نثار "پیام محبت انسان دوستی ووطن پرستی را درگوش فرزندانش زمزمه نموده است، با روح عالی انسانیت که خواسته اوبود ایشان را پژواک داده است .   

  افتخار بی پایان به مادری چون نجیبه فریاد که توانست کمبود ونبود  شوهرش را برای فرزاندنش با محبت سرشار تکمیل نماید.

با سطر چند یادی از همکار عزیز- زنده یاد " نثار فریاد" نمودم تا در خاطره ها جاویدان باشد از بارگاه ایزد متعال برایش استدعای رحمت مینمایم.

وبرای فامیلش  صبرجمیل  آرزودارم، روحش شاد باد.

 

 

 

 


August 12th, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسايل اجتماعي